باورت دارم. باورم کن
بیش از 60 نفر از خریداران این محصول را پیشنهاد دادهاند
قیمت : 340,000تومان
ساعت 3 بعد از ظهر بود. در حال استراحت توی اتاق بودم. صدای باران
را شنیدم. به کنار پنجره رفتم، پرده مخملی را کنار زدم و قطره های ریز و
درشت باران را نظاره می کردم، که روی برگ درختان نشسته بود.
در ذهنم به این فکر می کردم که درختان هم؛ همچو من عاشق باران پاییزی
هستند! حتی درختان برهنه پاییزی که برگ های زرد و نارنجی آن ها فرش
زمین در پاییز هستند، با ریزش باران طراوت و شادابی را به خود می گیرند.
با صدای باران و تماشای آن حس خوبی پیدا می کنم؛ ولی مرا به
گذشته های دور می برد. افکار منفی را از خود دور کردم، پرده را انداختم، آبی
به صورتم زدم تا کمی سرحال شوم و از پله ها پایین رفتم.
(بانو در آشپزخانه بود)بانو جان، تو بساطت چایی داری؟
– بله تازه دم کردم، الان میارم.
– تشکری کردم، می خواستم به طرف سالن بروم و تلویزیون را روشن کنم،
صدای زنگ ورودی را شنیدم، به طرف درب رفتم و بازش کردم (ارسلان بود).
– سلام پسرم، زود اومدی عزیز دلم؟
ارسلان صورتم را بوسید و با لبخند همیشگی که در چهره اش بود، گفت:
اگه ناراحت هستید برگردم!
– نه عزیز دلم، چون گفته بودی امروز دیر میای، تعجب کردم که زود اومدی
(ارسلان جراح قلب و عروق بود، که هشت سال در آلمان تحصیل کرده بود و بعد
از گرفتن مدرک پزشکی، از آنجایی که خدمت به هموطنانش از اولویت های
زندگی اش بود، دیار غربت را ترک کرده و به کشور خودش برگشته بود).
ناشر: | نسل روشن |
---|---|
نویسنده: | فتانه سادات کاشی |
تیراژ: | 100 |
نوبت چاپ: | اول |
سال نشر: | 1400 |
تعداد صفحات: | 380 |
شابک: | 978-622-247-601-4 |
شماره کتابشناسی ملی: | 7668478 |
قیمت: | 110.000تومان |
مهدی (خریدار محصول) –
واقعا پیشنهاد میدم که این کتاب خوانده شود 😍😍
چون که هرانچه که از دل بر آید خوش آید