تعبیر رویاهای مهتابی

دختری از جنس شب و دختری از نسل مهتاب؛ دختری که فقط یک چیز و یک حرف
باعث حبس کردن آرزوها، در اعماق قلبش می شود.
گیتار… لفظی که زندگی این دختر را به بازی می گیرد و نفرینی که او را دختری از نسل مهتاب
می کند. تعبیر رؤیاهایی که فقط در حضور مهتاب به حقیقت می پیوندد.
و…
تقاص و تاوان ناخواسته ای که توسط یک خون‌آشام به سراغش می‌آید. نفرینی که به بدترین
شکل ممکن زندگی اش را به خاک و خون می‌کشد.
کشانی بخندید و خیره بماند                  عنان را گران کرد و او را بخواند
بدو گفت خندان که نام تو چیست؟            تن بی سرت را که خواهد گریست؟
تهمتن چنین داد پاسخ که نام                چه پرسی کزین پس، نبینی تو کام
مرا مادرم نام، مرگ تو کرد                     زمانه مرا پتک ترگ تو کرد
پیاده ندیدی که جنگ آورد                      سر سرکشان زیر سنگ آورد؟
هم ا کنون تو را، ای نبرده سوار                پیاده بیاموزمت کارزار
بزد بر بر و سینه اشکبوس                     سپهر آن زمان، دست او داد بوس
کشانی هم اندر زمان، جان بداد              چنان شد که گفتی ز مادر نزاد
شاه نشین حلقه!
کسی که سال هاست تمامی مردم جهان را در پی خود می‌کشاند. نزدیک به سه قرن است که شاه نشین ها هنوز در حال امپراطوری اند.
لفظ مافیا!
در پشت پرده این کلمه، دنیایی وجود دارد که ورود به آن، با حکم مرگت برابر خواهد بود.