دفتر خاطرات شیطان

امروز دقیقاً دهمین روزیست که من «انسان » شده‌ام و در حال گذراندن این
زندگی زمینی هستم .
تنهایی من خیلی عالیست! من به هیچ دوستی نیاز ندارم، اما باید از خودم
بگویم و هیچ‌کسی را برای هم صحبتی ندارم. افکار به تنهایی کافی نیستند، تا
زمانی که بتوانم آن‌ها را در قالب کلمات توصیف کنم. لازم است که افکارم را
مانند سربازانی در یک صف نظم بدهم. باید آن‌ها را مثل ریل‌های راه‌آهن کنار
هم بچینم، برای عبور از روی پل‌ها و گذر از تنگناها، برای ساختن باروها و
حصارها، برای مشخص کردن ایستگاه‌هایی در مکا‌ن‌هایی معلوم و تنها پس
از آن است که همه‌چیز روشن خواهد شد.