رسم نافبرون
قیمت : 50,000تومان
تو زندگی هر انسانی ممکنه اتفاقاتی رخ بده که دست خودش نباشه.
گاهی بزر گترامون با تفکرات اشتباه که خوبیِ ما رو میخوان، باعث تغییر
آینده و تقدیرمون میشن!
شاید بعضی از پدر و مادرا فکر میکنن بهتر و درستتر از ما میتونن واسه
آیندمون تصمیم بگیرن، اما نمیدونن که شاید به جای خوشبختیمون، با یه
تصمیم آیندمون رو تباه میکنن. در این مواقع باید نظرتون رو بگید و اگه فکر
میکنید تصمیمات اشتباهی براتون میگیرن، در مقابلشون بایستید و با دلیل
و مدرک قانعشون کنید. زندگی بالا و پایین زیاد داره، ولی باید قوی بود و با
مشکلات جنگید. هیچوقت نباید ناامید باشیم و با امید و توکل به خدا که
بزرگترین آرامش هست و تلاشهاتون، خواستههاتون رو به دست بیارید و
مطمئن باشید میتونید به تکتک آرزوهاتون برسید.
نمیدونم تا حالا شنیدید رسم نافبرون چیه یا نه؟ اما الان من میخوام
از خودم براتون بگم؛ من طیلا، دختری که از بدو تولدم نافبرون پسرعموی
پنج سالم تیام شدم!
اصلاً چه معنی میده یه پسربچۀ پنج ساله رو با دختری که تازه چشماشو
واسه اولینبار به این دنیا باز کرده و تازه میخواد دنیای روی زمین رو ببینه و
تجربه کنه، نامزد کنن؟! روزی که به دنیا اومدم، به دستور پدربزرگِ پدریم،
بندِ نافم رو به اسم تیام، پسرعموم بریدن و آیندۀ من بدون انتخاب خودم
رقم خورد.
از وقتی بچه بودم و یادم میاد، همیشه اطرافیانم تو گوشم میخوندند:
«طیلا، تو نافبریدۀ تیامی و در آینده تیام همسر تو میشه » و به من اجازه
ندادند که خودم بخوام عشق رو تجربه کنم و تو یک نگاه یا با حسی که
دلم رو قلقلک بده عاشق بشم. بهخاطر حرفِ اطرافیان و خوندن تو گوشم
کاری کردند که فقط تیام رو ببینم و یک دل نه صد دل عاشق تیام بشم!
بچگیامون با هم بزرگ شدیم و در کنار هم قد کشیدیم و تو خونۀ پدری که
یه خونۀ بزرگ و قدیمی بود، زندگی کردیم. خونۀ پدربزرگ از اون خونههایی
بود که تو حیاطش یه حوض مربعی شکل با کاشیهای آبی داشت و دور تا
دور حیاط پر از اتاقهایی با درهای چوبی بود که با شیشههای رنگ یرنگی
مزین شده و به آدم حس خوبی میداد.
ناشر: | انتشارات نسل روشن |
---|---|
نویسنده: | فاطمه مشایخی |
تیراژ: | 100 |
سال نشر: | 1400 |
نوبت چاپ: | اول |
تعداد صفحات: | 126 |
شابک: | 978-622-247-635-9 |
شماره کتابشناسی ملی: | 7635468 |
قیمت: | 50.000تومان |
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.