بازگشت شازده کوچولو (داستانک‌های رایان و مامان)

قصه‌هایی که رایان ازم می‌خواد براش بگم: مینو قصه‌ی اینکه یه دوستی داشتی اسمش مرضیه بود اصلاً تو رو دوست نداشت. قصه‌ی چکش که افتاد رو پات. قصه‌ی لوستر خونه‌تون که خوب وصلش نکرده بودین افتاد روت! قصه‌ی پلیس که تو و صادق و مامی و سمن رو نگرفت، یه آدم بد دیگه رو گرفت. قصه‌ی دوستت بیتا که بی‌ادب بود. قصه‌ی رومیسا که وسایلشو بهت نداد. قصه‌ی رستوران که توی ساندویچتون دم روباه بود. قصه‌ی باغتون که توش تمساح و شیر و کرگدن و بوفالو هم باشه و... یعنی هر شب ما باید کلی از این قصه‌ها بگیم، گذشتی هم در کار نیست.

دانلود رایگان صفحات ابتدایی کتاب